مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
پرهيز از تقلب «غِشّ» يعني كلك. سر هم بندي. خطر نيت غِشّ. «مَنْ بَاتَ وَ فِي قَلْبِهِ غِشٌّ لِأَخِيهِ الْمُسْلِمِ» (بحارالانوار/ج72/ص248) كسي كه بخوابد فقط در دلش نيت كلك باشد، «بَاتَ فِي سَخَطِ اللَّه» همينطور كه خواب است تا صبح در قهر خداست. در غضب خداست. «وَ أَصْبَحَ حَتَّى يَتُوبَ» مگر اينكه توبه كند. يعني نيت هم نبايد بكنيم. مثلاً به اين دختر ميگوييم، مهريه را چه كسي داد و چه كسي گرفت! چك به او ميدهيم. بعد روز چك، چك ما برميگردد. يك نكته قبيلهاي شتري كشت، آبگوشتي راه انداخت، قابلمه قابلمه در خانهي فقرا و مردم ميداد. يك قابلمه هم در خانهي رييس قبيلهي ديگري بردند. گفت: من خودم رييس قبيله هستم. براي من آبگوشت ميآوري؟!! لگد زد قابلمهي آبگوشت هوا رفت. به دوستان هم قبيلهاياش گفت: به كوري چشم آن قبيله شما دو تا شتر بكشيد. رويشان را كم كنيد. آنها هم گفتند: پس ما سه تا ميكشيم. آنها گفتند: چهار تا ميكشيم. رقابت به جايي رسيد كه صد تا شتر كشتند. آبگوشت شتر، گوشت شتر، گوشت درست است ولي نيت خراب است و استاندارد نيست. رقابت، چشم و هم چشمي ميشود. حضرت فرمود: احدي از اين غذا را برندارد. جنس كه سالم است بايد نيت هم سالم باشد. الف) آثار شخصي: حديث داريم هركس كلاه سر مردم بگذارد، «غُشَّ فِي مَالِهِ» (كافي/ج5/ص160) يك كسي هم كلاه سر او ميگذارد. بنا ظاهر خانه را قشنگ درست ميكند. ميگويد: بله اين خانه چاه دارد. منتهي چاه آن چهار متر است. زود پر ميشود. همه جا كم ميگذارد. آنوقت همين بنا كه خانه خراب ساخت، خودش وقتي نجاري ميرود، نجار دري كه برايش ميسازد استاندارد نيست. حديث داريم «مَنْ غَشَّ غُش» هركس كلاه بر سر كسي بگذارد، كلاه سرش ميگذارند، با بيست سال دروغ پنجاه ميليون جمع كرد. يك داماد قسمت او ميشود پنجاه ميليون را ميخورد و فرار ميكند. كسي كه كلك بزند، كلك ميخورد و آبرويش ميريزد. «غُشَّ فِي أَهْلِهِ» (كافي/ج5/ص160) * تحقير و تمسخر حديث داريم كسي را مسخره كني، به همان بلا گرفتار ميشوي. يك كسي در «ولا الضالين» وسواسي بود. يكي هم او را مسخره ميكرد. بعد از مدتي همين آقا در همين كلمهي «وَ لاَ الضَّ» گير كرد. ميگفت: همانجايي كه نيش زدم، نيش خوردم. حديث داريم. كسي را ملامت نكنيم. خانمي بچهدار نميشود به او نيش نزنيد. يا خودت بچهدار نميشوي، يا دخترت بچهدار نميشود. در مكه روز عيد قربان يك ستوني است حاجيها بايد بروند هفت تا سنگ را به آن پايه بزنند. اين علامت تنفّر است. مثل اينكه شما تخم مرغ پرت ميكني به ماشين فلاني، اين تخم مرغ به ماشين ضد گلوله اثر نميكند، اما اظهار تنفّر ميكني. يا گوجه! با گوجه كه دردش نميآيد. ميخواهي بگويي من با تو بد هستم. حضرت ابراهيم را شيطان آمد وسوسه كند، حضرت به او سنگ پرتاب كرد، به ما گفتهاند: آن خاطره را نگذاريد از بين برود. اين تاجر رفت سنگ بزند سنگهايش كم آمد. به يك نفر گفت: آقا دو تا سنگ به من بده. باز دو تا سنگش نخورد. ميگفت: در ميان جمعيت خفه ميشوم تو را به خدا ولي كسي به فريادش نميرسيد! گفت: آقا يك جمله را فهميدم. در وطن فقرا به من مراجعه ميكردند، كمكشان ميكردم. هفتهي بعد باز ميآمدند. ميگفتم: بابا هفتهي پيش تو را كمك كردم. مسخره كردم، آن فقير شرمنده شد، اينجا خودم داشتم خفه ميشدم، و دنبال يك سنگريزه ميگشتم. ب) آثار اجتماعي: روايت داريم: «لَيْسَ مِنَ الْمُسْلِمِين» (كافي/ج5/ص160) كسي كه كلك بزند، از دايره مسلمين خارج است. ج) آثار اقتصادي: بدنام ميشود، مشتريهايش كم ميشود. د) آثار سياسي: امامان فرمودهاند: «لَيْسَ مِنَّا» ما اهل بيت او را از مدار ولايت خارج ميكنيم. هـ) آثار اخروي: «فِي سَخَطِ اللَّه» (كافي/ج8/ص38) ميفرمايد: اينها هيچ كدام از من نيست. 4- مسائل شرعي تحويل دادن كار خوب تكليف شرعي است. هركس مسلمان است و مقلّد مراجع است، تكليف است. و خلافش هم معصيت است. اگر پول جنس خوب بگيري، جنس بد تحويل بدهي. اعتماد مردم سلب ميشود. مشتري شما كم ميشود. عمل خوب سبب ميشود كه كشور عزيز شود. ميگويند: جنس ايراني است. رونق اقتصادي، عزت كشور، ايران بايد در عرضهي كالا الگو باشد. ميفرمايد: «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً» (فرقان/74) ما بايد امام باشيم. من يك كاري توليد كنم كه ديگران از من ياد گيرند. اگر كسي كار بد انجام بدهد، خيانت كرده است به مسلمانها، به ابزار كار، به سرمايه، به همه خيانت كرده است. گاهي در كار غير استاندارد مسألهي ضمان است. جنس بد تهيه ميكند. طرف بيمار ميشود. كسي اگر جنس غير استاندارد تحويل بدهد، اين با آمريكا همكاري ميكند. چون يكي از آرزوهاي دشمن اين است كه شما ضربه بزنيد. ضربهي اقتصادي چرا ما را تحريم اقتصادي ميكنند؟ خوب وقتي ايراني جنس بد توليد كرد، ما ميوه به آن كشور ميفرستيم، از ما ميوه نميخرند. وقتي مشتري ما كم شد، ضربهي اقتصادي همان خواست آمريكا است. اين ميوهفروش نميفهمد چه ميكند. مسئول خريد است، امين است، پورسانت و رشوه ميگيرد. بعد اين لقمههاي ناپاك را به بچه ميدهيم، بزرگ شد، گرفتارش ميشويم. نميفهمد از كجا ميخورد. حديث داريم رزق همهي افراد از حلال اندازهگيري شده است. همهي مردم رزقشان از حلال است. كساني كه غير استاندارد توليد ميكنند، كساني كه قراردادهايي كه ميبندند درست نيست؛ جنسهايي كه ميخرند درست نيست، حق و ناحق ميشود، غير قابل قبول معامله ميشود، آنچه قبول ميكنند قابل قبول نيست. منتهي روي روابط فاميل است، همشهري است، دلش سوخت، رزقها از حلال است. كساني كه به حرام ميافتند، خدا از حلال كم ميگذارد. اگر كسي دلش به حال مردم بسوزد، جنس خراب تحويل مردم نميدهد. اگر دلسوزي باشد اثر دارد. خدا به موسي ميفرمايد: ميداني چرا تو را پيغمبر كردم؟ چون تو دلت به حال مردم ميسوخت. «حَريصٌ عَلَيْكُمْ» (توبه/128) «لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَك» (شعرا/3) تو يك سوزي داشتي، اگر كسي دلش به حال مردم بسوزد، حاضر نيست جنس خراب به كسي بدهد. نظرات شما عزیزان: [ شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:چه عواملي باعث ميشود كه كار خوب اجرا شود؟, ] [ 10:20 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |